()

()
پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پسته» ثبت شده است

طرح نوشت :

کلی داستان و روایت و حکایت از پدرم شنیده ام ، حاکی از اینکه روزی روزگاری شخصی جنسی گران می فروخت.مردم هم با یکدیگر قرار گذاشتند و چندوقت از آن جنس استفاده نکردند. اجناس شخص گران فروش روی هم تلمبار شد یا سهامش رکود کرد یا اینکه میوه هایش تا مرز گندیده شدن و غیرقابل استفاده شدن رفت و ... قص علی هذا ! بعد هم خود فروشنده با عجز و لابه ، کالای موردنظر را به زیر قیمت معمولش عرضه کرده که " توروخدا بخرید تا از دست نرفته ام! "

حالا اصل حرف پدرم چه بود ؟اینکه...

۳۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۱۶
خادم الشهدا